پرنسس ساريناپرنسس سارينا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
شازده مسيحاشازده مسيحا، تا این لحظه: 8 سال و 21 روز سن داره

نی نی بوس

داستان خاطرات پرنسس سارينا و شازده مسيحا

اولين روز كارگاه مادر كودك مسيحا با موضوع تخيل و حركت

امروز براي اولين بار مسيحا جون رو بردم كارگاه مادر و كودك سلاله شعبه ريشه.لباس سوپرمنتو با چه ذوق و شوقي پوشونده بودم. مربي بهت سلام كرد و تو هم جواب دادي.بعدش ديگه داشت سوالاش سخت ميشد كه توشون موندي و نميدونستي چي بايد به فارسي بگي! منم به مربيت گفتم پسرم دوزبانه هست و من فقط باهاش انگليسي حرف ميزنم و حتي با خواهرشم انگليسي حرف ميزنه ولي فارسي كم حرف ميزنه... نميدونم چرا تعجب كرد،گفتم ميدونيد بچه ها تا ٥ سال اول عمرشون اين موقعيت رو دارن كه تا ٥ تا زبون صحبت كنن؟!! و نبايد اونا رو ازينكار محروم كنيم. بيشتر تعجب كرد .بهم گفت قصد مهاجرت داريد و ازين حرفا... نميدونم واقعا توي اين دوره زمونه كه تقريبا ٨٠ درصد بچه ها تا قبل از پيش ...
15 آبان 1397

ترم پنجم كارگاه كودك و مادر

ترم پنجم كارگاهتم كه قرار بود بعد از دوسالگي باشه تموم شد و كلي چيزاي خوب و كاراي جالب ياد گرفتي این قسمت هم که آب بازی داشتین که کلییییییی بهت خوش گذشت خرگوش کوچولوی مامی در حال درست کردن کلاه خرگوشی عکس فارغ التحصیلی ترم پنجم نیلوفر آبی هم به جای جدید انتقال پیدا کرد که به خاطر همین هم یه جشنی گرفتن و عمو موسیقی آوردن که خیلی هم بهت خوش گذشت. کارت دعوت: ...
15 دی 1393

بازی و زبان

بعد از اتمام ترم چهارم کارگاه کودک و مادرت, مونا جون گفت برای ترم پنجم حتما باید دو سالت تموم شده باشه بنابرین برای اینکه بین کلاسات فاصله نیفته یه کلاسی به اسم بازی و زبان گذاشتن که البته چون من باهات از یک سالگیت فقط انگلیسی حرف میزدم همه اینا و بلد بودی مثلا اعضای صورت,اعضای بدن,حالت های چهره,اسم حیوانات و چیزهای دیگه.البته برای یاداوری خوب بود. drum- صدای زیر و بم درست کردن با طبل share- تقسیم کردن اسباب بازیهاتون با همدیگه(قرار شده بود که هر کی چندتا اسباب بازی با خودش بیاره و مونا جون همه رو گذاشت توی یک جعبه و هر کی اول اسباب بازی خودش رو پیدا کرد بعدشم اسباب بازیاتون رو به همدیگه دادین) up- آموز...
5 آبان 1393
4676 17 49 ادامه مطلب

ترم چهارم کارگاه کودک و مادر

خوشگل مامان.ترم چهارمتم تموم شد.خیلی چیزای جدید یاد گرفتی.کلی روی خلاقیتت کار شد.یاد گرفتی چطوری کار گروهی کنید.تو هم یاد گرفتی اسباب بازیات ,خوراکیات و ... با دوستات تقسیم کنی (قررربون این دختر مهربونم). راستی چون تو خیلی باهوش بودی و کلاساتو خیلی زود با موفقیت به پایان رسوندی حالا باید برای ترم پنجمت تا 2 سالگی صبر کنی!چون ترم 5 دیگه برای بالای دوساله. به جاش یه کلاسی گذشتن به اسم بازی و زبان.که اولین جلسش از هفته دیگه شروع میشه و حتما میام و ازش مینویسم... حالا میریم سراغ کارای کلاسیت: نفسم,اولش وقتی خواستی با شن و ماسه بازی کنی خیلی بدت اومد ولی بعدش دیدی بقیه بچه ها هم دست میزنن رفتی و حسابی مشغولشون شدی.باید با یک لیوان ش...
5 تير 1393
2871 22 47 ادامه مطلب

ترم سوم کارگاه کودک و مادر

سلام دختر خوشگلم.این ترم توانایی هات کاملا قابل ملاحظه است و مربی هات هم اشاره به این موضوع کردن. یادمه روز های اول که تازه این کلاس رو شروع کرده بودی همش میچسبیدی به من و یه لحظه هم حاضر نبودی ازم جدا شی.ولی این روزا برای خودت میری گوشه سفره رو هم میگیری و پهن میکنیروی زمین یا موقع شعر خوندن میری وسط و برای خودت راه میری... اینجا مهارت ضربه زدن باتوپ به اون بطری های پر از شن هست که بندازیشون که تو همش میرفتی و بطریارو جابجا میکردی درست کردن عروسک با لباس بچگیت که با روزنامه داخل لباست رو پر کردیم سارینا: وا مامان این آدمه یا عروسک؟!! تجربه نقاشی روی پارچه: اینجا هم پشم ببعی رو با پنبه درست ک...
6 ارديبهشت 1393
3597 22 44 ادامه مطلب

پایان ترم دوم کارگاه دوزبانه کودک و مادر

دیدی عسلم چه زود گذشت؟ ترم دومتم با موفقیت به پایان رسوندوی و کلی چیز های جدید و جالب یاد گرفتی و یه عالمه دوست جدید پیدا کردی و کلی شعر خوندی و زدی و رقصیدی!! خیلی از دوستای وبلاگیت درخواست کرده بودن که راجه به برنامه کلاسات توضیحات بیشتری بدم.ینم بازی ها و فعالیت های کلاسیت: تمرین ضربه زدن توپ با پا (kick the ball) مهارت راه رفتن روی سطح باریک اینجا انقدر ازین چوبه خوشت اومده بود که همونجا وایساده بودی و از جات تکون نمیخوردی آخ جون شیرینی! اینجا برات خمیر بازی اوردن ولی خوردنی بودن!(برای بچه های زیر سه سال خودشون به یه آشپز سفارش خمیر داده بودن که بعد از سه روز هم سفت میشد و باید مینداختنشون دور) ...
21 بهمن 1392

کارگاه دوزبانه کودک و مادر

ماجرا از اونجایی شروع شد که وقتی تابستون داشت تموم می شد و نزدیک اول مهر شده بود و بازگشایی مدارس با خودم گفتم بذارمت مهد کودک تا هم یه خرده از این وابستگی به من در بیای و هم با دوستای همسن و سال خودت معاشرت کنی و محیطت غیر از محیط تکراری خونه بشه. ولی مهد کودکا معمولا از ٣ سالگی بچه ها رو قبول میکردن.  جایی که مناسب سن تو بود کارگاه کودک و مادر بود.بنابرین همینجور که دنبال یه جای خوب میگشتم چشمم خورد به کارگاه دوزبانه.با خودم گفتم یعنی میشه سارینای منم بتونه به دو زبان صحبت کنه؟ خلاصه... رفتم توی سایتش: که دیدم توش نوشته: "کودکان، به دلیل توانایی های ذاتی ذهنشان، قادر به فراگیری حتی بیش از دو زبان از بدو تولد می...
11 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی بوس می باشد