پرنسس ساريناپرنسس سارينا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
شازده مسيحاشازده مسيحا، تا این لحظه: 8 سال و 22 روز سن داره

نی نی بوس

داستان خاطرات پرنسس سارينا و شازده مسيحا

اولين سفرت(سفرنامه)

1392/1/19 20:22
نویسنده : مامان مائده
4,172 بازدید
اشتراک گذاری

نميدونستيم خوش سفري يا بد سفر.براي همين تصميم گرفتيم اولين سفرتو يه جاي نزديك بريم تا كمتر توي ماشين باشي.از طبيعت و آرامش بسطام هم زياد شنيده بوديم.بنابرين تصميم گرفتيم اولين سفرتو به اتفاق مامان صديقه و باباجون و دايي اميرت اينا بريم بسطااااااام.

صبح ساعت ٨/٥ راه افتاديم به سمت شاهرود... تا سوار ماشين شديم شما خوابت برد و فقط موقع شير خوردن بيدار میشدی و دوباره لالا که البته تکون ماشین بهترین لالایی برات بود

اولین هتلی که رفتی هتل چهانگردی بسطام اتاق ١٠٣ بود و اینم سفره هفت سینش

اولین اثر تاریخی که دیدی مقبره بایزید بسطامی بود.عجب آسمون آبی داشت.واقعا نورش چشم رو میزد.

موقع سال تحویل تصمیم گرفتیم یه جای معنوی باشیم و اونجا جایی نبود جز خانه عارف بزرگ شیخ ابوالحسن خرقانیکه گفتار معروف شیخ خودنمایی می کند که گفت: «هر کس در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه آن کس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوان ابوالحسن به نان ارزد.»وهمین نشان از میهمان نوازی شیخ میکند و جایتان خالي دیدم بعد از تحویل سال از هر جایی یه خوردنی ای درومد! یکی آش داد .اون یکی کیک و شیرینی و شکلاتلبخند.

لحظه سال تحویل همینجور که منتظر بودیم عید شه دیدیم یهو یه آقایی که بعدا فهمیدیم درویش بوده با شتاب به سمت من اومد و گفت بذار من توی کالسکه رو ببینم و وقتی تورو دید داد زد و به همسرش گفت بدو بیا این عروسک رو ببین.امسال بهترین سال زندگیمون خواهد بود که این کوچولو رو دقیقا موقع سال تحویل دیدیم!و به من گفت اجازه هست این لحظه رو ثبت کنیم و باهاش عکس بگیریم؟!!!من موندم چی بگم و هنوز بله نگفته بودم که اونا خم شدن و برت داشتن!!

و آنجا پر بود از درویشانی که به عارف بزرگ ادای احترام میکردن

اینم جمع خانوادگی ما که موقع سال تحویل سر مقبره خرقانی باید عیدشونو تحویل کنن!!!!

اینم که مجسمه عمو خرقانیهخنده

اینجا موزه شاهروده. اولین موزه ایی که رفتی

اینجا روستای طرود نزدیک سمنانه که نخلستان هاش معروفه وتو هم که عاشق گشت و گزار...

 

و اینجا هم رمل یا شنهای روان هست.کویییییییییییر

دومین سفرت که در همین ایام نوروز بود رفتی جایی که مامانیت عااااااشقشه: بله شمال و دریا.هووووووورا

وااااااای چقدر ماسه. آخجووووووووووون

پس دریا این  شکلیه؟خنده

اين چيه ديگه؟اسسسسسسسب؟چقدر باحاله:)

 

قررررررربون ذوق کردنت برم من

راستی امسال سالگرد ازدواج مامان و باباییت(٩ فروردین)با وجود تو حال و هوای دیگه ای داشت.

همچنین اولین سفرت بهترین سفر زندگی من بود.خییییلی دختر خوب و خانمی بودی.ایشالا که بهت خوش گذشته باشه.از کنار بودنت احساس لذت میکنم همه هستی ام.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان مریم
19 فروردین 92 18:09
چه عکسای باحالی...ما هم بسطام رفتیم...باصفاست...عاشق اون عکس سارینا شدم که روی ماسه هاست...


چه جالب.خيلي ممنون.قربونتبوس بوس بوس
متین من
20 فروردین 92 1:18
ایشالا مائده جان خوش گذشته باشه چه خوب که سارینا هم اذیتت نکرد امیدوارم مثل این سری سفره های دیگه ات هم به یاد ماندنی باشه وامسال سال خوبی واستون باشه سارینا هم که روز به روز داره مامانی تر میشه ماشالا ماشالا


ممنونم از لطفت.همچنين شما سال خوبي داشته باشيد.مررررررررسي
مامان آویسا
20 فروردین 92 2:10
عزیزم سال نو مبارک البته با تاخیر برایت ارزوی بهترینها رو دارم همیشه به سفر باشی گلم


ممنون سال نوي شما هم مبارك.همچنين براي شما
خاله ی آریسا
20 فروردین 92 12:14
سال نو مبارک و همچنین سالگرد ازدواجتون خیلی مبارک باشه ایشالله همیشه لبتون خندون باشه


ممنون سال نوي شما هم مبارك.قربونت عزيزم
رومینا
20 فروردین 92 16:24
امیدوارم همیشه سفرهای خوبی در کنار هم داشته باشید جای قشنگی رفتید. سالگرد ازدواجتونم مبارک باشه ایشالله همیشه در کنار هم عاشقانه زندگی کنید


خيلي ممنون.بازم ممنون براي دوست خوبم
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
20 فروردین 92 16:54
سلاااااااااااااام
چه سفر خوبی داشتید
وااااااااااااااااای عکسها خیلی جالبه خوش به حال سارینا می بوسمت خاله که چقدر خوردنی هستی اون عکسی که خوابه چهره اش پراز معصومییته خیلی دوست داشتنیه


سلام.مرسي.خيلي ممنونم عزيزم.بوس بوس بوس
الی مامان
20 فروردین 92 16:55
اولین بهار سه تاییتون
سالگرد ازدواجتون
با خوش سفرترین همسفر دنیا مبارک


قررررررربون محبتت عزيزم.خيلي لطف كردي
مامان بابای الیسا
20 فروردین 92 21:30
همیشه به گردش عزیزم وای این کپل خانم ما چه خانمی شده واسه خودش ماشااله بزرگم شده سالگرد ازدواجتونم مبارک باشه عزیزم امیدوارم همیشه کنار هم شادو خرم باشید


خييييييييلي ممنون.مرسي از تبريكتون.متشكرم
عمه جونی
20 فروردین 92 22:34
اون عکسش کنار سفره هفت سین خیلی خوردنی شده عاشقشم
انشالله همیشه به سفر و خوشی و شادی
عزیزم ببخش دیره اما سالگرد یکی شدنتون رو تبریک میگم
امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت باشین


شما لطف داريد.خيلي ممنون از تبريكت عزيزم.مرسيبوس بوس بوووووووس
مهدیه
21 فروردین 92 10:36
خوشحالم که بهت خوش گذشته مائده جون!
از دیدن عکسات لذت بردم. من هنوز با دخملی نرفتم سفر و ایشالا ماه دیگه میریم. ولی امیدوارم فاطمه ساداتم دختر خوبی باشه تا من از سفرم لذت ببرم!
بووووووووووووس!


ممنونم عزيزم.ايشالا كه فاطمه سادات جونم مثل ساريناي من خوش سفر باشه؛):
مامان کیان کوچولو
21 فروردین 92 17:30



خودت گلييييييييييييييي
انسیه
22 فروردین 92 2:09
همیشه به خوشی باشین گلم


مررررررسي مهربوووووون
انسیه
22 فروردین 92 2:10
ماشالله چه خانوم شده این سارینای ناز


قررررررربونت
مامان فرشته های آسمانی
22 فروردین 92 9:39
وای چه جای قشنگی منم عاشق شمال ودریا هستم ایشالله همیشه به مسافرت .


خيلي ممنونم.بوس
خاله نرگس
22 فروردین 92 13:03
همیشه به گردش
سالگرد ازدواجتونم مبارک.
چه آسمون پاکی.



ممنون عزيزم
آسمونی ها
27 فروردین 92 8:53
آفرین به سارینا گلی که این همه با مامان مائده جونش همکاری کرده.

ببین از الان چقدر هواتو داره مائده جون!!!

ایشالله همیشه شاد باشید


آره والا اميدوارم هميشه داشته باشه قرررررربونت.بووس
maman taraneh
27 فروردین 92 16:04
عزیزم مرواریدات مبارکه
سالگرد ازدواجتون مبارم و در کنار یکدیگر همواره شاد و سلامت باشید


خيلي ممنون از محبتت عزيزم
مامان ایسان
28 فروردین 92 15:03
مکانهایه زیبایی رو برایه سفر کردن انتخاب کردید
با عکسهایه زیبایی که انداختید ما هم یه سفره مجازی رفتیم
همیشه به گردش عزیزم
قربونه سارینا جونم برم که انقدر خوش سفر بوده بوسسسسسسسسسسس


ممنون.خوشحالم ازين بابت.
مررسي خاله جون.
خانمی
2 اردیبهشت 92 22:45

سلام.چقدر نازه دخترت.خدا برات نگهش داره.
به منم سر بزنی خوشحال میشم.
زیبا یارم تقدیم به تو


قررررربونت.ممنون.چشم حتما
تبسم
22 خرداد 93 1:20
خدا رو خیلی شکر کن و خیلی صدقه بده،این خیلی خوبه که تو اینقدر خوشبختی،واقعا از ته دل میگم اینو خوش به حالت،من که زندگیم پر از غمه و تو مرز از دست دادنم منم خیلی دوس داشتم خوشبخت و بی دغدغه بود زندگیم،با همسرم و خونوادم میرفتیم سفر و استرس مریضی همسرمو نداشتم،منم دوس داشتم بچم سالم به دنیا میومد و سایه ی باباش یه عمر بالای سرش باشه،دوس داشتم شوهرم سالم بود...همین
مامان مائده
پاسخ
ممنونم عزيزم.ايشالا همسرت به زودي زود شفاي عاجل پيدا كنن و خدا يه بچه سالم بهت بده.از خدا بخواه.مطمئن باش ميده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی بوس می باشد