مرواريد كوچولو خوش اومدي
تقريبا دو ماه بود كه همش آب دهانت ميومد،انقدر كه مجبور شديم برات پيشبند ببنديم.يكي ميگفت براي اينه كه فك سفت ميشه.يكي ميگفت دندون ميخواد در بياد...خلاصه ما هم دلمونو خوش كرديم به اين چيزا
گذشت و گذشت تا اينكه الان دو شبه همش نصف شب از خواب ميپري و دستت رو به سرت و گوشات ميمالي.من فكر ميكردم نكنه گرمت شده يا دلت درد ميكنه.
اين هم گذشت تا اينكه ديروز ديدم گرسنته ولي شير نميخوري! خيلي برام عجيب بود،گفتم شايد شير من بدمزه شده و يا شايد دهنت جوش زده،براي همين مجبور بودم موقع شير خوردن پسونك بذارم دهنت و سريع درش بيارم و همون لحظه شيرت بدم
اين هم گذشت و امروز صبح ديدم وقتي شير ميخوري دردم مياد!يهو با خودم گفتم وااااااي نكنه دندون؟ بلللللللللله حدسم درست بود، انگشتمو شستم و زدم دهنت ديدم ٢ تا مرواريد سفيد از فك پايينت در سن ٥ ماه و ٢٠ روزگيت جونه زده بيرون.اون لحظه بهترين چيزي بود كه تا حالا ديده بودم.خييييييلي خوشحال شدم.سريع به باباييت زنگ زدم و اونم از خوشحالي داشت پر در مياورد.
باورم نميشد آخه شنيده بودم تب ميكني و كلي بي قراري ميكني ولي خوشبختانه انقدر بي سرو صدا درومد كه ما حتي متوجه هم نشديم.ايشالا كه بقيشونم به همين راحتي دراد.البته الان اگه پسونك دهنت نذارم جيغت ميره هوا و حتي دندونيتم كفاف نميدهشايد اگه لازم شد قطره استامينوفن بهت بدم.
پرنسس مامان بزرگ شدنت رو با تمام وجود حس ميكنم،ايشالا كه با مرواريداي سفيدت هميشه بخندي. به زودي با يه جشن دندوني خوشگل ميام پيشت.بووووووس