تولد تولد تولدت مبــــــــــــــــارک
بالاخره روز تولدت فرا رسید...ولی...
ولی تو دو شب بود که داشتی همش توی تب داغ میسوختی و به جز شیر من دیگه لب به هیچی نمیزدی.هر چی بهت استامینوفن میدادیمو پاهات و دستاتو میشستیم فایده نداشت که نداشت و تو هم همش دندوناتو بهم میسابیدی.ما هم گفتیم خب حتما از دندوناته .
خلاصه روز تولد رسید و مهمونا یکی یکی میومدن ولی تو فقط گریه میکردی و تمام مدت تولد(حدود 4 ساعت) فقط روی دست من بیتابی میکردی و حتی نمیخوابیدی و حتی مجبور شدم برای اینکه راحتتر باشی لباس پری دریاییتم عوض کنم.
البته منم که بیش از یک ماه مشغول تدارکات تولدت بودم و خیلی از شبام تا دیروقت بیدار مونده بودم , خیلی توی ذوقم خورده بود و واقعا نمیتونستم بفهمم چرا تو اینجوری شده بودی.البته همون شب وقتی همه مهمونا رفتن تبت قطع شد و فرداش دیدیم بدنت یه خرده دون دون شده.
فرداش رفتیم برای واکسن یک سالگیت که وقتی ماجرا رو برای دکتر تعریف کردیم گفت یه بیماری ویروسی به نام روزئلا گرفتی و این بیماری مخصوص کودکان ١٠ تا ١٥ ماهه که دیگه آنتی بادی شیر مادر داره کم میشه و این تب و بی قراری و چیزی نخوردن هم به خاطر همین بود که گفت بهتره واکسنتو هفته دیگه بزنید که خوب خوب شی...
(یه چیز عجیب...توی این مدتی که تو مریض بودی و تولدتو گرفتیم تقریبا بعداز ٢سال که هیچ کدوم از ماهیای آکواریممون نمرده بودن یهو ماهیامون یکی یکی شروع کردن به مردن و حدود ١٢-١٣ تاشون مردن و از وقتی هم که خوب شدی دیگه ماهی ای نمرد)
خلاصه روز تولدت اینجوری گذشت و ما هم نتونستیم عکسای خیلی خوبی ازت بگیریم.هرچند که بعدا که حالت خوب شد بقیه عکسارو ازت گرفتیم.
حین تولد هم فیلم بیمارستانت رو که به دنیا اومده بودی برای مهمونا گذاشته بودم...
حالا شما رو دعوت میکنم به تولد پری دریایی یک سالگی سارینا جوووووووون...
تزیین بادکنک ها که همگی به شکل ماهی و هشت پا و دریا بود:
لباس های نوزادیت:
ریسه اسمت:
کارت تشکر (که داخل کارت مثل صدف باز میشد و درونش یک مروارید بود)
و برگه یادگاری:
ساعت به دنیا آمدنت 8/40
ریسه 12 ماه تولدت:
عکسهای یک ماه اول زندگیت:
اینم میز شام که شامل غذاهای :سالاد الویه ,کروک میسو,بال مرغ عسلی,رولت بادمجان و بوقلمون,بروشتای قارچ و سیب زمینی,بستنی اسفناج,سالاد ماکارونی,میوه سیخی و...
جای همه دوستان خالی بود...
بیسکوئیت با تم پری دریایی برجسته:
گیفت برای بچه ها که جعبه اش رو خودم درست کرده بودم و محتویات داخلش که :جاسوئیچی پری دریایی,عروسک ماهی,سوت سوتک,استیکر پری دریایی و خوراکی بود
اینم دوستای سارینا که البته چندتاشون اینور و اونور بودن و توی عکس نیومدن!
(نگاه به تعدادشون نکنید که کمند!چون همینا کافی بودن برای اینکه کل خونه و اتاق سارینا و .. رو کنفیکون کنن!!)
اینم عکس اتاقت بعد از تولدت که تصویر گویای همه چیز هست:
بمیرم برات که با اون مریضی و بیحالیت میخواستی دل منو بدست بیاری و سعی میکردی توی مهمونی بمونی (نگاه معصوم و مظلومشو که با پسونک خودشو نگه داشته ببینید)
جای مامان صدیقه هم خیلی خالی بود(البته ایشون به صورت مجازی کل تولد رو حضور داشت و با تک تک مهمونا هم احوال پرسی کرد).