سارینا آیپد باز حرفه ای شده!
یادمه زمان ما وقتی میخواستیم بازی کنیم میرفتیم با بچه های فامیل خاله بازی و دکتر بازی و یا با نخود و لوبیا دبلنا و این چیزا بازی میکردیم یا با داداشام رادار بازی و زو و لی لی ...و یا نهایتش یه آتاری و پلی استیشن.
ولی بچه های نسل الان کمتر از آیپد رو راضی نیستند!!یعنی اینی که میگم اغراق نمیکنما!
تقریبا یک هفته هست که شما دخملی خوشگل ما فکر کردی آیپد من مال توئه و من دارم از آیپد تو استفاده میکنم و تازه باید ازت اجازه بگیرم!!
یعنی فکر کنید دیگه چک کردن ایمیل و اینترنت گردی و وبلاگ نویسی با آیپد دیگه تعطیل
به محض نشستن پای آیپد جیــــــــــــــغ خانم میره هوا که این مال منه و من میخوام بازی کنم.هر چی میگم my turn ولی فایده ای نداره که نداره!!من بکش اون بکش و خلاصه....
خوشبحال باباییت که با خیال راحت میشینه پای تبلتش و تو هم اصلا طرفشم نمیری.چون میدونی هیج بازی ای روش نداره ولی من بیچاره....
فکر کنم باید برم از الان یه دونه هم برای جنابعالی بگیرم
مامانی: بده به من میخوام وبلاگ دوستاتو ببینم.
سارینا: ولـــــــــش کن مال خودمه .میتونی بری با موبایلم توی اینترنت
آخه تازگی کارتون بیبی انیشتین رو هم روش ریختم و علاوه بر بازی میشینی باهاش اونارم میبینی(خر بیار باقالی بار کن)
آخیــــــش مامانی رفت .بذار روشنش کنم آیپدمو
پیداش کردم بازیارو.بذار برم توش
کدومو بازی کنم؟اینو که تازه بازی کردم...
این یکی هم...نه!
برم صفحه بعد شاید مامانی یه بازی جدید برام گذاشته باشه
همین خوبه...
نه بابا !این چرا مثل زبون آدمیزاد حرف نمیزنه...
آهان این خوبه نی نی(هر چی بهت یاد دادم بگی baby همش میگی نی نی!)
منزل خودتونه راحت باشید!!
سارینا:خوابم میاد
مامانی:دوست داری تلویزیون نگاه کنی؟
سارینا:بله مامان لطفا
مامانی با خودش: آخیش راحت شدم!بذار حالا که میخواد تلویزیون ببینه منم یه خرده برم پای آیپد...
ولی شما تا میبینی میخوام با آیپد کار کنم بدو اونو ازم گرفتی و گفتی با هر دو تاش میخوام کارتون ببینم همزمان و قیافه منم اینجوری شد:
مامانی: دخترم بیا توی آشپزخونه به به بخور
سارینا: مامان بذار این یکی رو هم بازی کنم...اون یکی....میام حالا...
اینجا هم داشتی با دختر عموت دنبال بازی میکردی که هردوتاتون تا چشماتون به آیپد افتاد دیگه...
البته نمیذارم زیاد باهاش کار کنی که هم چشمای خوشگلت درد نگیره هم تحرک کافی رو داشته باشی.
باید بگم که این داستان بازی شما فقط به آیپد ختم نمیشه و چون توی موبایلمم کلی بازی و همچنین کارتون برات ریختم وقتی بیرون میریم یا توی ماشین دوباره میگی یالا موبایلتو بده تا باهاش بازی کنم ...
اینطوریاست که دیگه نه از آیپدم در امانم نه از موبایلم نه از تلویزیون نه از پیانوم و البته نه از خودم ...چون فکر میکنی همه اینا فقط و فقط مال توئه حتی خودم!!چون وقتی بابایی طرف من میاد جیـــــــــــغه که ما نمیشنویم!!!!
دخترک کوچولویم از وقتی که منو و بابایی خواستیم تو بیایی توی این دنیا همه چیزمون مال تو شد...
قلبمون...
روحمون...
جسممون...
تمام وجودمون...