سفر شمال-تالش
تا هوا خوب بود تصمیم گرفتیم بریم شمال.آخه میدونی که مامانی عااااااااشق دریاست.البته تو رو نمیدونستم چون پارسال که کوچمولو بودی رفتیم تا پاتو گذاشتیم روی ماسه ها جییییییییغت رفت هوا و بدت اومد که یه چیز دون دون بچسبه به پاهات و همچنین پاتو توی دریا گذاشتیم خییییلی بدت اومد و گریه کردی.امسال هم گفتیم حتما همین جوری هستی.خلاصه...
توی مسیر که ماشالا طبق بقیه سفرای گذشتت خیلی خانم بودی و با آجیل و بیسکوئیت و پفیلا و اینا تا آخر مسیر مشغول بودی.
بالاخره رسیییییییدیم.با کفش رفتیم لب ساحل.واقعا که هوا عالی بود...
پس دریا اینشکلیه
اینا چیه روی زمین افتاده؟
چه خوشگلن این سنگا
دیگه کارت این شده بود که هی سنگ و گوش ماهی و صدف پیدا میکردی و جمعشون میکردی توی دستات
بذار ایندفعه این ماسه ها رو تو آب بندازم
بالاخره برای اینکه پاتو بذاری روی ماسه ها و لذتشو بچشی ,من کفشامو در آوردم و ماسه ریختم روی پاهام و هی بهت گفتم پاهام کو و ...
تو هم ازین بازی خوشت اومد منم از فرصت استفاده کردم و سریع کفشاتو در اوردم و ماسه ریختم روی پات و گفتم پاهات کو ؟؟ اولش بدت اومد و پاتو تکون دادی که ماسه ها بریزن ولی بعدش خوشت اومد و دیگه...دیگه میدوودی روی ماسه ها و جیغ و هووووووورا!
مامان بیا میخوام برم توی آب!
بعدشم با هم رفتیم توی آب و لب دریا با هم قدم زدیم و تازه کلی هم ازین جونورای آب از پاهات بالا پایین میرفتین ولی تو تازه کیف هم میکردی.و...
دستمو ول کن میخوام خودم برم توی آب
عاشق اون دستاتم که پشتت جمع میکنی
چه تپه ای شد
در حال آماده شدن دوباره به دریا...
چه کیفی داره!
توی این هوای گرم یه نوشیدنی سرد واقعا میچسبه
قررررررربون اون پاهای کوچمولوت برم من
بابایی بیا دوباره بریم توی آب
دیگه نمیخواستی از دریا بری!خلاصه با جیغ و داد بالاخره از دریای مهربون جدا شدیم و رفتیم
اینم خانواده سه نفری ما
رفتیم دم اسکله...که برات جالب بود
هنوزم نیومده طبق معمول گفتی بلااااااااااال
اینم عمو صیاد که دارم ازش برات ماهی میخرم!!
روز بعد رفتیم جنگل...
واقعا که زیبا بود...گاو...اسب...
لب رودخونه هم خیلی صفا کردیم
بعد از اونجا هم رفتیم یه دریاچه وصف نشدنی با طبیعت بسیار زیبا که چون جادش یه خرده بد بود همونجور بکر باقی مونده بود
بعد از اون هم رفتیم سورتمه سواری که البته شما چون کوچمولو بودی نوبتی موندی پیش مامانی و بابایی...
ولی واقعا که طبیعت بسیار زیبایی بود(مقایسه کن با سورتمه تهران!!!!)
بعد از اینکه هم اومدم پیشت دستتاتو باز کردی و اومدی استقبالم
خیلی سفر خوبی باهات داشتیم و خیییییلی بهمون خوش گذشت در کنار تو...