پرنسس ساريناپرنسس سارينا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
شازده مسيحاشازده مسيحا، تا این لحظه: 8 سال و 21 روز سن داره

نی نی بوس

داستان خاطرات پرنسس سارينا و شازده مسيحا

٢٠ ماهگیت مبارک-ماجرای بادکنک!!

1393/3/28 17:46
نویسنده : مامان مائده
4,065 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم تازگی به پشت میز نشستن مامان ویار پیدا کردی!!!تا میام پای کامپیوتر که وبتو آپ کنم دستمو میکشی که نمیدونم من نشینم,تو بشینی,بیام باهات بازی؟...حتی موقع شام خوردن با بایی هم که میشینم اینجوری هستی .یا میخوام یه دقه زبان بخونم پشت مییییییییز!!!

برای همین آپدیت کردن وبت شده کار حضرت فیل!وقتی میخوابی یا انقدر خستم که باهات میخوابم یا به کارای عقب افتادم میرسم و وقت ؟آپ وب شما رو ندارم.میدونم اگه میدونستی دارم این کارو برات میکنم تا وقتی بزرگ میشی ببینیش و کیف کنی,آروم میشستی یه گوشه و جیکتم در نمیومد!

بگذریم....

این ماه رفتیم تولد دختر داییت ثنا جون.مامانش تولدشو توی کیدز کلاب گرفته بود.خیلی کار خوبی بود به نظرم.مادرا برای خودشون حرف میزدن و بچه ها با یه عالمه اسباب بازی مشغولچشمک.به تو هم در جمع دوستات خیلی خوش گذشت.

حالا میریم سراغ ماجرای بادکنک.

تقریبا میشه گفت از 7-8 ماهگیت هر موقع بادکنک یا توپ شبیه به اون میدیدی,با حالت خیلی ترس فرار میکردی و جییییییغ میکشیدی و میومدی بغلم.حالا نمیدونم یه بار جلوت ترکیده بود ترسیدی یا چیز دیگه خلاصه هر جا میرفتیم من سریع بادکنک رو ازت قایم میکردم که نترسی.تا اینکه...

تا اینکه یکی از مامانای کلاس کارگاه کودک و مادر برای پسرش تولد میگیره و توی تولدشم یهو کلی بادکنک باد میکنن و میندازن هوا.همه بچه ها میپرن وسط و بادکنک بازی.تو هم توی بغل مامانی در حال شیر خوردن و منم هی مراقب بودم سرتو برنگردونی و بترسی.تا اینکه صدای بازی کردن بچه ها اومد و شروع کردی به نگاه کردنشون.منم دیدم که نمیترسی آروم یکیشو برداشتم و دستم گرفتم و کم کمک نزدیکت کردم و... بله تو هم دیدی که همه دوستای همسنت باز میکنن اومدی وسط و به صورت ناباورانه شروع کردی با بادکنکا بازی...این موقع هم یکی از بهترین لحظات زندگیم بود...

الان یه چند وقتیه رنگای انگشتیت رو توی حموم گذاشتم و هر دفعه یکیشونو میارم که هم رنگارو یاد بگیری هم کلی توی حموم باهاشون مشغول میشی و خلاقیتت رو نشون میدی.

این هم بازی جدید که خودت مخترعش بودی:رد شدن از بین دو کوسن مبل

این راکر هم چون دیدیم خیلی علاقه به پریدن و اینا داری برات گرفتیم

در حال...

دختر پرتوان مامان!اینم یه بازی دیگه که خودت اختراع کردی و مورد علاقت شده و به تنهایی میتونی روی جدول راه بری

توی پارک که میری خیلی از بچه ها میان دورت و سریع هم باهاشون دوست میشی

بیا با هم بخوریم...

پارک شادیه.پر از شور و هیجان.بچه ها حلقه درست کرده بودن و بازی تخم مرغ گندیده بوی گلابی میده رو بازی میکردن

کار جدید خطرناکی که از بچه های دیگه یاد گرفتی

و نمیدونم چرا علاقه پیدا کردی پایین سرسره دراز بکشی

اولین بار تونستی خودت تنهایی سوار تا شی و با پات خودتو هل بدی

دختر ریاضی دان مامان!از الان داره چرتکه میندازه

این هم اسکیته که شما داری باهاش بالا پایین سر میخوری

ثمین جون مهربون که داره از بستنیش بهت میدهبوس

قررررربون تو خرگوش کوچولوی نازم.دوووووستت دارممحبت

 

پسندها (11)

نظرات (12)

مامان
8 تیر 93 19:28
تولد ثنا جون مبارک باشههههههه. به به واقعا تولد برای این سن توی کیدز کلاب عالیه.... آفرین به دخمل باهووووووش.... چه حس خوبی داشتی اون لحظه مائده جون.... تنت سالم باشه سارینای گلم. بووووووووس
مهربوون
9 تیر 93 0:31
20ماهگیت مبارک عزیزم آفرین به تو دختر خلاق و باهووووش
مامان کیان کوچولو
9 تیر 93 1:01
ای جانم مث همیشه ناز و پر مهارت و زیبا .. قربون خوشگلیات
مهدیه
9 تیر 93 9:57
تولد برادرزادت مبارک مائده جون اون سبز و قرمزه کیکه... چه بامزه. کیک بالائیه نیفته یه وقت!!! دختر منم از خلاف جهت سرسره میره بالا!
مامان آینده
9 تیر 93 12:33
واقعأ عالی بود همههههه چی. مامان آینده
مامان فرشته های آسمانی
9 تیر 93 14:13
وای خدا چه بامزه شده با این تل خرگوشی دوست دارم بخورمش
مامان روژینا
9 تیر 93 18:28
وااااااااااااا مائدهجون چقد جالب دقیقا روژینا هم از بادکنک میترسهناراحتم از این موضوع
خاله ی آریسا
12 تیر 93 9:46
چه جای خوبو قشنگی بود دختر کوچولومون هم کلی بازی کرده . آفرین دختر بادبادک بااااااااااز
مامان آرزو
13 تیر 93 23:44
تولد دختر داییت مبارک باشه عزیزم خانومی حسابی خوش گذروندی ها دست مامان درد نکنه که همه اش دخملی را می بره گردش من که حسابی این ماه تنبل شدممامانی خصوصی داری
مامان آرزو
13 تیر 93 23:46
مائده جون سلام ،عزیزم قبل طرح سوالم از وقتی که بابت جوابش میذاری ممنونم و بعدش باید بگم که بعضی وقتا که میخوام درسا را ببرم پارک همش به این فکر می کنم که محیطش امن باشه و وسایلاش زیاد اما متاسفانه نزدیکای ما همچین پارکی نیست ممنون میشم آدرس پارکی که سارینا را بردی برام بذار و همین طور اسمش را که یه روز جمعه با بابایی ببریمش به نظرم جای قشنگی میومد و وسایلش هم از وسایل پارکهای ما بهتر بود و مناسب تر برای بچه های کوچیک
مامان مائده
پاسخ
سلام عزيزم خواهش ميكنم.ما طرفاي پاسدارانيم و سارينا رو ميبرم پارك قبا نزديك خ يخچال.دوتا پارك داره.سر سبزه و خيلي هم شلوغ نيست
ناهید(مامان امیرحسین)
15 تیر 93 16:18
مثل همیشه کلی عکس خوشگل و انرژی بخش دوستت دارم سارینا جون خیلی زیاد
پدر و مادر آروین کوچولو
19 تیر 93 5:53
عاااااااااااااااااااااااااااااااشقتم عسل خانوم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی بوس می باشد