پرنسس زيباي من
وااااااااي خداي من! دارم از خوشحالي بال در میارم. آخه بالاخره رفتم سونوگرافيييييييييي.(البته يه سونو كه دكتر خودم معرفي كرده بود و از يه ماه پيش وقت گرفته بودم و يه ماه ديگه نوبتم ميشد و منم كه كم طاقت!!) بنابرين رفتم اون يكي سونو كه البته اونم دكترم معرفي كرده بود و وقت هم راحت ميداد و مثل اون يكي سونو ها گفت كوچولوت دختتتتتتتتتتتتتتره(تا سه نشه بازي نشه!)
نفس منه،عشق منه،همه كس منه.... هنوز نيومده عاشقشم.چقدر خوشحالم منم يه مونسپيدا ميكنم هم جنس خودم.ازونجايي هم كه خواهر ندارم فكر ميكنم دخملم جاي خواهرم رو هم ميگيره.
مامانم،بابام،مادرشوهرم اونا انقدر خوشحال شدند كه نگوووووووو.مامان و بابام كه ميگن خيلي خوشحاليم كه تو دوتاميشي و يكي مثل خودت به دنيا مياد،مادر شوهرمم كه چون خودش دختر نداره عاشق دختره و ميگه جمعيت ما خانما بايد بيشتر بشه.همسري هم كه ميميرهبراي دخترا و خودمم كه...
راستش وقتي آزمايش خون دادم و گفت پسره با خودم گفتم من بايد از هرچي خدا ميده راضي باشم و به خاطر همين هي تلقين كردم كه پسر بيشتر دوست دارم و ازين چيزا،ولي واقعا از ته ته قلبم خيييييييلي خوشحالم دخمليه.
خداي مهربوووووووون ممنووووووووون.
پرنسس زيبا و كوچولوي من بووووووووووووووووووووووس.دوسسسسسسسست دارم