آبله مرغون!
عید امسال ما هم مثل بقیه به مسافرت رفتیم.به کرمان. بد نبود. البته چون فک و فامیل خاله شوهرم اونجا بودن و ما هم چهار سال بود ندیده بودیمشان,بیشتر دیدو بازدید بود تا مسافرت.من هم که خوش بوس,این بوساون بوس و خلاصه حتی کسانی رو هم که برای اولین بار میدیدیمشون هی بوووس.آخه کسی به من نبود بگه عزیز دلم حالا تو حامله ای هی بوووس؟
خلاصه... خیلی خوش گذشتو اومدیم تهران سر خونه زندگی خودمان.گذشت و گذشت تا اینکه هفته پیش دیدم بدنم چند تا جوش زده.گفتم وااای از اونمه آجیل و شیرینیه که خوردم...
فردا دیدم زیاد شد زیاد شد و رفتم دکتر گفت عزیزم تو آبله مرغونگرفتی.گفتم ببخشیدامن 11 سالگی یه بار گرفتم آخه مگه میشه؟!! گفت از هر 100 هزار نفر یک نفر امکان دوباره گرفتنش هست!من گفتم آخه من باردارم! گفت از هر 1000 نفر یه نفر امکان داره در بارداریش آبله مرغون بگیره!!من مونده بودم به این خااااص بودنم افتخار کنم یا بشینم گریهکنم!دکتر گفت چون قبلا گرفتی آنتی بادیش توی بدنت هست و نگران گرفتن جنین نباش.
فرداش رفتم سونو.وااای خدای من صدای قلبشوشنیدم.مثل عقربه صدم ثانیه تیک تیک میکرد.گریه ام گرفت.به خدا گفتم من صدای قلبشو شنیدم خودت باید مواظبش باشی ازش نمیتونم دل بکنم.خودت نذار طوری بشه...
الان کم کم جوش هام دارن میرن و حالم بهتر شدهولی خیلی نگران کوچولومم.برام دعا کنید