كلوپ پرديس
ماهي كوچولوي مامان!اين روزاي تابستون كه هوا خيلي گرم شده آبتني خيلي ميچسبه.براي همين تصميم گرفتم استخرتو باد كنيم و بذاريمش توي تراس كه هم آفتاب بخوري حسابي و هم آب بازي.
حالا ميريم سراغ كلوپ پرديس...
حدودا يه ماه پيش يه كلوپي پيدا كردم كه توش پلي هاوس و استخر و اينا داشت(وابسته به مهد کودک پردیس توی کامرانیه) و فقط مخصوص بچه هاي تا ٦ ساله بود.تصميم گرفتم يه بار ببرمت ببينم استخرش چجوريه.آخه شنيده بودم كم عمقش از ٦٠ سانته و تصفيه آبشم با اوزونه و فقط هم مخصوص بچه هاست.آخه استخر خودمون عمقش براي تو زياده و همش يا بغلمي و هي ميچسبي بهم يا توي تيوپتي و زياد نميتوني دست و پا بزني.و هم اينكه ميخواستم جرأت شنا كردن رو از بچه هاي ديگه هم ببيني.
خلاصه بالاخره يه روز گرم تابستوني رفتيم...
توي استخر قانون بود كه حتما يه مربي بايد باشه كه خدانكرده اتفاقي براي بچه نيوفته و من چون خودم مربي بودم گفتم ديگه نياز به كسي نيست مواظبت باشه.
تا تو چشمت به استخر خورد از خوشحالي جيغ زدي و رفتي توي كم عمق و چون پات ميرسيد همش ميخواستي توي آب بدويي و هي اسباب بازيهاتو مينداختي و خودت ميرفتي مياورديشون...صدات كل استخر رو پر كرده بود و هر كي ميديدت ميگفت دخترت چقدر آب رو دوست داره...
گذشت و گذشت تا ديگه من ديگه خسته شدم و با اينكه تو دلت نميخواست از آب دل بكني ، لباساتو تنت كردم بريم خونه كه مدير اونجا جلومو گرفت و بهم پيشنهاد مربيگري توي استخرشونو داد.البته من تجربه اين كار رو داشتم چون قبلا هم در استخرای دیگه بچه های کوچیک رو آموزش داده بودم و همچنین چون تقریبا از دو ماهگیت آورده بودمت استخر قلق کار با بچه ها دستم بود.
قبول كردم و الان دوباره بعد از ٣ سال بالاخره رفتم سر كار.البته اميدوارم دختر كوچولوي خوشگلم در نبودنم همكاري كنه.
راستي بعد از اولين جلسه اي كه براي آموزش رفتم( برخلاف تصورم كه فكر ميكردم آموزش بايد از ٣ سال به بعد باشه با وجود شاگرد كوچولوم كه ١ سال و ٣ ماهشه و توي همون جلسه اول كاملا پاي دوچرخه رو ياد گرفت)،تصميم گرفتم كه آموزش شنا رو با تو هم به صورت جدي شروع كنم.
براي اولين بار حاضر شدي بازوبنداتو دستت كني و براي اولين بار بعد از آموزشت به پاي دوچرخه،خودت تنهايي و بدون كمك من با پاي دوچرخه تونستي روي آب وايسي.نميدوني اون لحظه چقدر شيرين بود براي يه مامان مربي!
سارینا:سلام من آماده شنام
اولین آموزش :پا زدن در بیرون آب توسط مامانی و تکرار اون توسط سارینای با استعدادم
حالا آماده ام برای پای دوچرخه توی آب:
البته ديگه يه طوري شدي كه هي ميري مايو و بازوبنداتو بر ميداري كه بريم استخر!!و من و بابايي هم كارمون در اومده و تقريبا سه روز در هفته ميبريمت.و توي استخر هم معمولا عاشق پريدن از بالا توي آب و بازي با توپ بزرگي كه توي آبه.
خودت تنهایی از نرده میری بالا و میپری توی آب
مامانی آماده ای منو بگیری؟
اینجا دومین مرحله آموزش بود که میخواستم بهت فوت کردن توی آب رو یاد بدم که اصلا خوشت نیومد و حاضر نشدی همکاری کنی
حالا کولی گرفتن از بابایی...
البته چون یه خرده آب میپاشید بهت بدت میومد
بابایی مهربوووووون.مرسی که بهم سواری دادی
عافیت باشه دختر گلم
ماهي كوچولوي مامان.بزرگترين هدفي كه دارم ازين كه شنا زود ياد بگيري براي حفظ جونته كه خدانكرده اگه يه موقع بي حواس توي آب بيفتي بتوني گليم خودتو از آب بكشي بيرون...
به اميد قهرماني ماهي كوچولوي نازنينم در مسابقات تيم ملي