٦ ماهگیت مبارک
بالاخره ٦ ماهت تموم شد و مامانی دیگه نمیخواد نگران این باشه که اگه نبود تو بدون غذا بمونی.آخه دیگه میتونی غذای کمکی بخوری
اول از فرنی آرد برنج که خودم برات درست کردم شروع کردم.بعدشم حریره بادوم و بعدشم سووووووووپ.البته من فرنی رو کم شکر میگیرم که مثل اینکه زیادم خوشت نمیاد .ولی خب دیگه نمیتونی که تا ابد شیر مامانی رو بخوری آخه نانازم.(با موز درست میکنم دوست داری)
توی این ماه میتونی بدون کمک برای یک دقیقه ای بشینی.
خیلی خنده رو و خوشرو هستی و همه بهت میگن مهربون و خوش اخلاق
انقدر شیطون شدی که نمیشه توی بغل نگهت داشت و همش میخوایی خودتو پرت کنی اینور و اونور
خیلی به مامانی وابسته شدی و اگه از جلوت رد شم و پیشت نیام جیغ میزنی و میزنی زیر گریه.
تازگی صداهای خیلی بامزه ای از خودت در میاری.مثلا صدای "خخخخخخ" یا صدای "حححح" که آدم فکر میکنه داری خفه میشی!!!!
موهای دوران نوزادیتم داره میریزه که ایشالا موهای خوشکل و فرفری جاش در بیاد
این هم سارینا و دختر عموش فاطمه:
دو تا مروارید کوچولوهای پایینتم که دارن در میان و تو هم همش دستت توی دهنته که بخارونیشون.
چند روز پیش هم برای اولین بار خودم تنهایی بردمت حموم که خییییلی کار سختی بود مخصوصا موقع آب کشیدنت.ولی بالاخره تونستم
خیلی با مزه هم میخوابی و باید پاهای بالشتو بگیری و به چراغ واکی تاکیت خیره بشی تا خوابت ببره.