بازی و زبان
بعد از اتمام ترم چهارم کارگاه کودک و مادرت, مونا جون گفت برای ترم پنجم حتما باید دو سالت تموم شده باشه بنابرین برای اینکه بین کلاسات فاصله نیفته یه کلاسی به اسم بازی و زبان گذاشتن که البته چون من باهات از یک سالگیت فقط انگلیسی حرف میزدم همه اینا و بلد بودی مثلا اعضای صورت,اعضای بدن,حالت های چهره,اسم حیوانات و چیزهای دیگه.البته برای یاداوری خوب بود.
drum- صدای زیر و بم درست کردن با طبل
share- تقسیم کردن اسباب بازیهاتون با همدیگه(قرار شده بود که هر کی چندتا اسباب بازی با خودش بیاره و مونا جون همه رو گذاشت توی یک جعبه و هر کی اول اسباب بازی خودش رو پیدا کرد بعدشم اسباب بازیاتون رو به همدیگه دادین)
up- آموزش بالا بودن
under-آموزش از زیر رفتن
اینجا هم تولد یکی از دوستاته
که البته تو هم داری سعی میکنی شمعشو فوت کنی!
این کاردستی هم با جای دست و پای کوچولوته
colors- آشنایی با رنگ ها
shapes- آشنایی با اشکال هندسی
دیگه این دو ترم هم تمام شد و سارینای من دو سالش تمام شد و از آبان داری میری ترم پنجم.
بعد از اینکه کلاس بازی و زبانت تموم شد به این فکر افتادم بذارمت کلاس زبان.هر جایی رو گشتم زیر سه سال قبول نمیکرد تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره برات یه معلم بگیرم بیاد خونه که علاوه بر من از کسایی دیگه هم انگلیسی بشنوی(هر چند که مامان صدیقه کلا باهات انگلیسی صحبت میکنه و بابا جون و ددی هم بعضی مواقع ولی خب معلم به نظرم یه چیز دیگه هست که طبق اصول و روش خاص و البته با لهجه بهتری صحبت کنه.
تقریبا 6 ماه پیش یه معلم رو مونا جون معرفی کرده بود که تقریبا زبانش مثل خودم بود و حتی بعضی کلمات رو هم نمیدونست!یکی دو جلسه اومد ولی به دلم ننشست.
چند ماه پیش که هنوز کلاس زبان خدابیامرزم! رو میرفتم , معلم کلاسم یه خانم خیلی خوب بهم معرفی کرد که هم اون آموزشگاهی که میرفتم تدریس میکنه هم چند تا مدرسه دوزبانه و هم قبلا هم رنگین کمان و کار با بچه ها رو بلده.
همون جلسه اول که اومد خیلی راحت باهاش ارتباط برقرار کردی و وقتی میخواست بره تو هم میخواستی باهاش بری.خلاصه...
الانم که بیش از یک ماهه که معلمت میاد تا زنگ میزنه چندان جیغی با خوشحالی میزنی که من از در میام اینجوری نمیکنی!!!حتی حاضری برای اینکه بیاد تخم مرغ صبحتم بخوری!!! و اگه پسونک دهنت باشه درش بیاری(این یکی نشون دهنده اینه که واقعا دوستش داری!!)
اولین جلسه با خودش کتاب pokets رو آورد و اون رو شروع کرد.من که مخالف آموزش مستقیم بودم بهش گفتم الان زود نیست برای کتاب؟ که معلمت گفت این کتاب همش عکسه و خیلی جذابه و یک سی دی آهنگ هم باهاش داره که مطمئنم خوشش میاد .
کتاب رو باز کرد و با یک قیچی و چسب و کاغذ همراه با تو شروع کرد به درست کردن کاردستی.(آموزش اون درس کار با چسب و قیچی و کاغذ و مداد شمعی و این بود).همچنین ته کتابش کلی استیکر داشت که باید سر چای خودشون میچسبوندی...
خلاصه خیلی خوشت اومده بود و همش مدادرنگی و مداد شمعی و قیچی و چسب دستت بود تا خودت یه کاردستی درست کنی.
البته به این راحتیام که میگم نیست چون مثلا 10 دقیقه میشینی و بقیه اش همش معلمت باید دنبالت بدوهه.خیلی خانم صبور و باحوصله ای هست.به نظرم خیلی دوستتم داره و البته تو هم همینطور.
یه روز هم یه کادوی خوشگل برات اورد و گفت چون خیلی باهوشی.
pockets1 رو با موفقیت تموم کردی و خیلی چیز های جدید یاد گرفتی و همش میری سر کتابت و باز میکنی و میخونیشون و ازم میپرسی چیه؟ (که البته انقدر کتابتو تیکه تیکه کردی که که چیزی ازش نمونده دیگه!)
امروز هم کتاب pockets2 رو شروع کرد که خیلی برات جالب هست.
اینها هم یکسری فلش کارته که خیلی بهشون علاقه نشون میدی و همچنین کتاب هایی که برات گرفتم که هر کدومشون یک بخشی رو آموزش میده.
حس لامسه(نرمی و زبری و برامدگی و چرمی و ...)
آموزش اعداد
این کتاب که باید پشتشو ببینی و پیداش کنی برات جالبه
پیدا کردن وسیله ها از عکس
آموزش وسایل نقلیه
کاملا هم به فارسی و هم به انگلیسی مسلط شدی.خیلی کلمات فارسی رو میگی و تعدادی هم انگلیسی میگی ولی بیشتر مترچم هستی.
هر کلمه ای که بهت میگم بگو با اون تن صدای لطیف و قشنگت مثل طوطی تکرار میکنی و من هم بعدش کلی میخورمت.عاشتم.عاشق صداتم.عاشق نگاتم...