٢ سال و ١ ماهگي
دختر گلم اين روزا خيلي شيرين زبون شدي.وقتي ازت ميپرسم tell me ,tell me what's your name,whats your beautiful name? ميگي دالينا(سارينا).كم كم كه داري به حرف زدن ميفتي هر لغتي رو كه فارسيشو نميدوني انگليسيشو بجاش ميگي.البته يه جا خوندم ممكنه بچه هاي دوزبونه اولش كه ميخوان زبون باز كنن ممكنه دو تا رو قاطي بگن ولي بعدش كه زبونشون كامل راه افتاد خودشون تفكيك ميكنن و با هر كي با اون زبون باهاشون حرف بزنه به همون زبون هم جواب ميدن.
كلمات جديدي كه ميگي:بابا جون ممد(محمد)،علي(دايي علي)،بيا، بِ(بريم)، بُ(برو)،خوام(مي خوام),بالا،با(باز)
umbrella)balala, (ball)ba ,banana,fish)
همه چيرو ديگه خوب ميفهمي چه انگليسي چه فارسي و با ايما و اشاره راحت منظور خودتو ميرسوني و با تكون سرت جواب هم ميدي.
اين روزا فقط چشمت به دره كه بري بيرون!به قول خودت دَدَ.يعني حتي مهموني هم بريم هي ميگي دَدَ... يعني پارك گردش تفريح!! بابا به خدا مهموني هم دَدَ هست ولي قبول نميكني!!
عاشق صندلي باديتي كه براي تولدت اوردن برات و انقدر روش پيچ و تاب ميخوري كه الان ميگم با سر ميفتي.
كتاب اول زبانت رو تموم كردي و رفتي سراغ دومين كتاب.ارزيابي معلمتم ازت +A هست كه خيلي موفقيت خوبيه.
عاشق اين هستي كه يكي بجز من باهات انگليسي صحبت كنه(البته مامانم كلا و بابام بعضي مواقع باهات انگليسي صحبت ميكنن).
كارتوناي مورد علاقت بارني،peppa pig هست و هي ميگي ماما نونو(مامان كارتون ميخوام ببينم).
هنوز برنامه خوابت درست نشده و تا صبح چند بار پا ميشي و با وحشت صدام ميكني.
ديگه چيزي يادم نمياد.الان ساعت ١ شبه دارم پست ميذارم.
دیگه خودت راحت بدون کمک من پای دوچرخه میزنی و سیب میکشی با دستات:
الو الو 123...
پا تو کفش بزرگترا؟
این هم یه عکس با فامیلمون ملک الشعرای بهار(از فامیلای مادربزرگت)